کارگاه «مروری بر مفاهیم اصلی و مهارت ها، در روان درمانی» یکشنبه – 15 اسفند 1395 – 6 جمادی الثانی 1438 – 5 مارس 2017 • امروز آخرین جلسه ی کارگاه «مروری بر مفاهیم اصلی و مهارت ها، در روان درمانی» بود؛ برگزار شده توسط کلنیک ت. و با استادی آقای دکتر ع. • آغاز این مجموعه دوم تیر امسال (1395) بود و میزان وقت گذاری برای این برنامه بیش از حدود 550 ساعت. • روشن است که این حجم وقت گذاری همراه با زمان رفت و آمد به محل کارگاه و تحملِ گرما و سرما و سختی های جانبی کلاس، انگیزه ای بیش از گرفتن یک برگه ی گواهی شرکت در یک برنامه ی علمی، نیاز دارد! البته که اگر یک ساعت هم بود، یک فرد عاقل باید آن را به حسابِ دنیا و آخرتش بسنجید، که امیرالمؤمنین علی علیه السلام فرمودند: أربَعَةُ أشياءَ لا يَعرِفُ قَدرَها إلاّ أربَعَةٌ: الشَّبابُ لا يَعرِفُ قَدرَهُ إلاّ الشُّيوخُ وَ العافِيَةُ لا يَعرِفُ قَدرَها إلاّ أهلُ البَلاءِ وَ الصِّحَّةُ لا يَعرِفُ قَدرَها إلاّ المَرضى وَ الحَياةُ لا يَعرِفُ قَدرَها إلاّ المَوتى؛ ارزش چهار چيز را جز چهار گروه نمى شناسند: (ارزش) جوانى را جز پيران نمى شناسند؛ (ارزش) آرامش (و آسايش) را جز گرفتاران نمى شناسند؛ (ارزش) سلامت را جز بيماران نمى شناسند، و (ارزش) زندگى را جز مُردگان نمى دانند. با این وصف چگونه و با چه هدف و انگیزه ای می توان عمرِ بی بازگشت را با چنین حجمی از زمان، صرف کاری نمود! • آنچنان که گاهی گام در مسیر کلاس و بهره از استادی نهاده ام ولی با گذشت پنج یا شش جلسه در محاسبه ی عمر مانده و کار را رها کرده ام! ... که: «خدایا! نمی توانم جواب این ساعاتم را بدهم! این کلاس گرچه برایم بهره هایی دنیایی دارد ولی به حساب آن چه می دانم در کفه ی ترازوی تو گرفتارم می کند!». • خرما نتوان خوردن ازین خار که کشتیم • دیبا نتوان کردن ازین پشم که رشتیم • افسوس برین عمر گرانمایه که بگذشت • ما از سر تقصیر و خطا در نگذشتیم • پیری و جوانی پی هم چون شب و روزند • ما شب شد و روز آمد و بیدار نگشتیم • خلاصه آن که هر چه می گذرد به قیمت این درّ، بیشتر و بیشتر پی می برم و حسرتم از آن چه رشته ام بیشتر می شود! دیگران را نمی دانم که با این گذر عُمر چه می کنند و چه می سازند ولی من خسران دیده ام! • طبیعی است که جدی ترین چالشم با اساتید در برخی کلاس ها، در حیطه هایی است که یا از یک بحث علمی به حیطه ی شریعت الهی می گذارند و خدای ناکرده با استناد به گفته ای و نیم فرضیه ای، سازه ای از شریعت احمدی صلی الله عیله و آله را ویران می کنند! و الا این که «بندورا» اول کدام نظریه اش را مطرح نمود، «گوردون آلپورت» پدر روانشناسی شخصیت بود یا پیش از او کسانی دیگر نقش پدری داشته اند و «ویکتور اسکومین» چگونه از آن مقدمات چنین نتیجه ای را گرفت چندان قیل و قال ندارد! • مطالب خوب بسیاری در این کارگاه آموختم و غیر از حدود 50 صفحه ای که در دفتری یادداشت نمودم، در فرصت های ممکن، مطالب را در خود کلاس و در فایل های تنظیم شده ی لب تاب (که برای موضوعات روانشناختی آماده کرده بودم) ثبت نمودم. • چند خطی از برخی مطالب این وقت گذاری را تقدیم می کنم: • 1) گرچه نمی شود بخش های مختلفِ سیرِ یک درمان را تفکیک نمود، ولی مشاور باید بداند که هر سوالی که می پرسد بابت چیست؟ • 2) مراحل یک مشاوره: رابطه، تکنیک، شرح حال، تشخیص، مداخله/درمان. • 3) مداخله معمولاً تلخ است و زمانی به شیرینی منتهی می شود که مسیر به خوبی طی شود. • 4) Treatment: این واژه فنی معادلِ واژه درمان است. رفتار، علاج، درمان، معالجه. • 5) در رابطه، انگیزه و هدفِ مُراجع و روانشناس باید هم جهت باشد. • 6) منظورمان از رابطه در روان درمانی، یک رابطه ی منطقی و عاطفی است. • 7) برای بهبود در رابطه باید ابتدا یک خودآگاهی برای مشاور وجود داشته باشد. این خود آگاهی می تواند به شکلی تحولی باشد. حتی جنبه های قالبی فرهنگ را هم باید توجه کرد. • 8) نوع مصاحبه و چگونگی مصاحبه در نوع رابطه موثر است. • 9) فرار از محیط خانواده به بهانه ی کار، یک نوع پرخاشگری است. • 10) در مشاوره باید آنقدر دقیق باشید که چیزی را دوباره نپرسید! • 11) گاهی خوب است یک روانشناس خودش به یک همکارِ دیگر مراجعه کند؛ می تواند همه ی مشخصات را بسازد ولی مشکل واقعی باشد. در جایگاه مراجع نشستن خودش آموزنده است و این جا می توان مشکل را از منظر فرد مقابل هم دید.